اردیبهشت هم از نیمه گذشت

چیزی نمانده که خرداد از راه برسد

خرداد که بیاید پرونده ی سی و یکسالگی ام بسته میشود.

گذشت زمان به بازی کودکانه می ماند.

چشم بر هم میگذاری عمر میگذرد.

فرصت ها چون برق و باد می گذرند.

مو سفید میکنیم و چروک روی چروک خط میکشیم به صورتمان.

نه فرصت حسرت خوردن است و نه فرصت این که غم بگذاریم لای نان تنهایی مان و بخوریم.

فقط باید تا می توانیم توشه برداریم و چمدان رفتن را پر کنیم.

بقول شهید این دنیا دیگر طبیعی نیست.

خودمان هم فهمیده ایم که دیگر هیچ چیز این دنیا سرجایش نیست.

فهمیده ایم که یک خبرهایی هست.

یک حس عجیبی به ماه رمضان دارم

احساس میکنم امسال اولین ماه رمضان زندگی ام است 

نمیدانم شاید هم دلم نمیخواهد به رمضان های قبل فکر بکنم.

همه چیز رنگ و بوی عجیبی دارد .

دلم میخواهد همه جا سکوت باشد

چقدر بی حوصله ی برنامه های تلویزیون هستم


مشخصات

آخرین جستجو ها