خب این هم از عید و تعطیلات

روزهای عجیبی بودند،باران هایی رو تجربه کردیم که نفهمیدیم عذابن یا رحمت

از طرفی خیلی ها آواره و داغدار شدند،از طرفی زمین ها و رودها و سدها پر از آب شدند

توی فضای مجازی عده ای آه و ناله میکردن و از خدا شکایت میکردن

عده ای از درد مردم طنز ساختند و خندیدن

عده ای این مصیبت هارو ربط دادند به شعارهای مرگ بر فلان و فلان و گفتند انرژی منفی همین شعارها دامنمون رو گرفته

عده ای در جوابشون فیلم هایی از سیلهای کشورهای دیگه به خصوص سیل تیرماهه ژاپن منتشر کردن و گفتن اگه به شعاره پس چرا اینا هم دچار سیل شدند

یه عده خندیدن و عده ای تو جوابشون گفتن قوم نوح هم چند روز اول مسخره بازی در میاوردن

یه عده گفتن این زله های پارسال و این گرانی های افسار گسیخته و سیل های بی امان از نشانه های ظهوره و حدیث امام صادق رو ضمیمه ش کردند که فرمودند وقتی قیام نزدیک بشه در ماه رجب چنان بارانی بر آنها میبارد که نظیرش دیده نشده و از آنها آب بالا میرود

عده ای گفتند امتحان الهی در سراسر کشور به طور هماهنگ داره برگزار میشه

عده ای ترسیدند،عده ای هیجان زده شدند،عده ای غصه خوردند،عده ای یاد گناهانشون افتادن و توبه کردند،عده ای بیخیال بودند.


خلاصه این روزها روزهای عجیبی برای همه بود ،برای اقلیما هم.

حقیقتش نمی ترسم ولی مدام احساس میکنم یه اتفاق بزرگ توی راهه

نمی تونم باور کنم اتفاقات این یکی دوساله مقدمه ی یک اتفاق بزرگ نیست

هرجور حساب میکنم می بینم هر فکر و دغدغه ای جز ظهور توی این برهه از زمان کار مسخره و بیهوده ایه.

یه حس عجیب و غریب توی وجودم موج میزنه که وقتی بش فکر میکنم می بینم دوسش دارم.

توی تعطیلات یکم از برنامه هام عقب موندم،ولی به لطف خدا ان شاءالله می‌خوام دوباره شروع کنم،و بازم مثل قبل از چیزایی که میخونم ومی بینم گزیده هایی براتون پست میکنم ان شاء الله


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها