دیگه از اومدن و رفتن ها  نه خوشحال میشم و نه ناراحت

این رو وقتی فهمیدم که پسرک گلدون جهیزیه م رو شکست اما بدون این که اخم بیاد تو صورتم سطل آشغال رو گذاشتم جلوش و گفتم با احتیاط جمعشون کن تا من نماز بخونم.

این رو وقتی فهمیدم که دم عید باید سی ملیون دیه می دادیم واسه بی احتیاطیه یه نفر دیگه و اصلا هیچ حس ناراحتی یا غم یا حتی انزجار از اون طرف توی من به وجود نیومد.


یا وقتی  فهمیدم که چهارتایی یه انگشتر برای مادرم خریدیم و مامانم انگشترش رو گم کرد و من از شنیدنش هیچیم نشد و گفتم صدقه ی سرت که سالم رفتین مکه و برگشتین.


و الان فهمیدم که الهه زنگ زد و گفت یک  میلیون و پونصد ریختم به حسابت و اصلا هیچ احساس خوشحالی توی من به وجود نیومد.


ولی میدونید؟این اسمش بی تفاوتی و کِرِختی و بی احساسی نیست

این اسمش آرامشه.

اونقدر این دو سه سال گوشم رو از فایلهای استادهای مختلف پر کردم ،که واقعا یه چیزایی توی من ت خورده.

خدا رو شکر می کنم واسه این که گرچه گاهی تنبلی کردم ولی هیچوقت کامل مسیرم رو رها نکردم.

دارم فک می کنم اگه تنبلی نکرده بودم الان چه جور آدمی بودم.

باور کنید من فقط فایل گوش میکردم،حتی تمرین خاصی هم به طور مرتب انجام نمی دادم ولی تا میشد نمیذاشتم گوشم از حرفای خوب خالی بشه.

شنیدن خیلی مهمه.حتی بزرگان و عالمان هم از بقیه می خواستن براشون موعظه کنند.نیازی نداشتن به دونستن ولی نیاز داشتن به شنیدن.

از شنیدن چیزای خوب غافل نشیم ان شاء الله⁦


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها