این روزها چه ساکت شده ام

کسی چه می داند من دنبال چه چیزهایی هستماصلا مگر خودم می دانم؟.

دنیا تنها فرصت من برای خوشبخت شدن ابدیست و من هنوز از بیست و چهار ساعت هر روزه ام شاید فقط یکی دو ساعتش را نجات بدهم.

هر روز سعی می کنم بهتر باشم اما نمی دانم واقعا چقدر بهتر شده ام؟

اصلا خودم را که کنار عطیه ی بیست و هشت ساله  میگذارم که روزهای آخر عمرش خیره به یک نقطه به مادرش میگوید مادر! امام زمان اینجا بالای سرم دارد قرآن میخواند.حس می کنم بهتر شدن حالا حالاهاا برای من معنی پیدا نخواهد کرد.

 
+این آهنگ هم شهرام شکوهی برای هرچی خونده باشه من رو که کلا توی یه فضای دیگه می‌بره:)
 
 

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها