برای من و نرگس زمستون با این آهنگ شروع میشد.
روزهایی که تلویزیون واسه ماها نبود و تموم عصرها و غروبها و اول شبها رو پای رادیو سر می کردیم.
روزایی که خبری از اینترنت و دانلود آهنگهای مورد علاقه مون نبود و منتظر بودیم رادیو آهنگ مورد علاقه مون رو پخش کنه یا یه نفر شماره ی تکراریه بیست چهل هزار،بیست پنجاه نهصد و پنجاه و دو رو بگیره و آهنگ مورد علاقه ی ما رو درخواست کنه.
اون روزای سرد زمستون رادیو زیاد این آهنگ رو پخش می کرد و من بودم و خیالی که بال در می آورد و چه رویاها که نمی ساخت پای این آهنگ.
گاهی دلم عجیب تنگ میشه واسه اون روزها و گاهی با خودم می گم خوب یا بد من دیگه حاضر نیستم این مسیر رو برگردم و دوباره از اول زندگی رو تجربه کنم.
+زمستان مبارک باشه برای همتون ان شاء الله^_^
درباره این سایت